اسلام تسکت

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

«...قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِفَاطِمَةَ وَ قَدْ جَاءَتْهُ ذَاتَ یَوْمٍ تَبْکِی وَ تَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَیَّرَتْنِی نِسَاءُ قُرَیْشٍ بِفَقْرِ عَلِی ...»؛[1] راوی می‌گوید روزى فاطمه(س) با چشم گریان حضور پیامبر(ص) آمد و می‌گفت زن‌هاى قریش مرا از فقر و نادارى على(ع) سرزنش می‌کنند. پیامبر فرمود به سخن آنان اعتنا نکن؛ زیرا ترا همسرى بزرگوار داده‌‏ام که پیش از همه ایمان آورده و دانش او از همه بیشتر است. خداى متعال به تمام اهل زمین توجه کرد و پدرت را از میان آنها برگزید و او را به نبوت برگزید. و بار دیگر بدان‌ها توجهى کرد و از آنها شوهرت را برگزید و او را جانشین من قرار داد، و به من وحى نمود تا ترا به ازدواج او درآوردم.
اى فاطمه مگر نمی‌دانى بر اثر اهمیتى که در پیشگاه خدا دارى، او ترا به همسرى مردى درآورد که از همه بردبارتر و داناتر و پیش‌قدم‌تر به اسلام است. این‌جا بود که فاطمه(س) سلام خندید و خوشحال شد.
آنچه در مورد این روایت - صرف نظر از سند آن – می‌توان گفت این است که هر گریه‌ای نشان از نارضایتی ندارد، بلکه گاهی انسان با آن‌که به راه درستش اطمینان دارد، اما از زیادی سرزنش دیگران اندوهناک شده، بویژه بانوان که روح لطیف‌تری دارند، ممکن است این اندوه در آنان به جاری شدن اشک چشمان نیز شود. علاوه بر آن‌که شاید راوی، همین گلایه محزونانه حضرت زهرا(س) را به گریه تعبیر کرده باشد.

[1]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏1، ص 36، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:43

صلوات مأثوری که مشتمل بر ذکر (آل ابراهیم) باشد در تشهد وجود ندارد، اما در غیر تشهد، صلوات‌هایی در روایات شیعه وارد شده است که در آن عبارت‌های «آل ابراهیم» و «آل محمد» کنار هم آمده است؛ مانند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ بَارِکْ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ‏ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید»؛[1] بار خدایا! بر محمّد درود فرست همچنان‌که به ابراهیم درود فرستادی که تو ستوده و بزرگوارى، و به آل محمّد برکت ده، همچنان‌که به آل ابراهیم برکت دادى، که تو ستوده و بزرگوارى.
و دلیل این همنشینی آن است که به این واقعیت اشاره شود که چنانچه به تصریح قرآن کریم، آل ابراهیم مورد رحمت خاص خدا قرار گرفتند،[2] آل محمد(که در نگاهی وسیع‌تر، بخشی از همان آل ابراهیم هستند) نیز از چنین رحمت خاصی برخوردار بودند و ما نیز در دعاها و صلوات‌های خود می‌خواهیم که پروردگار این رحمت خاص را روز افزون فرماید.

[1]. شیخ صدوق، الامالی، ص 386، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
[2]. هود، 73.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:43

روزه از احکام مسلم اسلام است؛ در قرآن کریم به این مسئله تصریح شده و هیچ فرقه‌ای از فرقه‌های اسلامی در آن تردید ندارند. بر این اساس نمی‌توان ادعای مسلمانی کرد، اما روزه را کاری عبث و بیهوده دانست.
کسانی که در ارتباط با احکام ضروری دین – مانند نماز، روزه، جهاد، حج و ... - چنین برخورد می‌کنند، مشخص نیست اعتقادی به توحید خدا، نبوت پیامبر، حقانیت معاد و ... داشته باشند، تا آنها را با آیات و روایات از آخرت بترسانیم. برای هدایت چنین افرادی ابتدا باید مبانی عقیدتیشان (توحید، نبوت و معاد) را تثبیت کرد، سپس به موضوع روزه پرداخت.
برای آگاهی بیشتر:
آثار تربیتی روزه، 14859
آثار انجام عبادات، 5444
عقوبت ترک عمدی روزه ماه رمضان، 6050
 

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 14:43

یکى از ادات حرفی که در ادبیات عرب پیرامون آن گفتگوهای فراوانی انجام شده، حرف «واو مفرده» و تنها دارای یک حرف الفباست، اما پانزده قسم و کارکرد برای آن شمرده‌اند. یکی از مهم‌ترین کارکردهای آن، عطف است[1] که برای آن نیز هیجده ویژگی ذکر شده است که دیگر حروف عطف از این ویژگی برخوردار نیستند[2] و یکی از خصائص هیجده‌گانه برای واو عطف، آن است که واو برای عطف امور منفصله‌ای می‌آید که سابقاً به صورت اجمال از آنان یاد شده است. بدین توضیح که ابتدا یک مقسم به صورت کلی ذکر می‌شود و بعد به وسیله «واو» افراد و مصادیق آن تقسیم می‌گردد، مانند: «وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ‏».[3] در این‌جا «آباء» به معنای «پدران»، واژگانی کلی است که مصادیقش بعد از آن و با استفاده از واو عطف اعلام شده است «ابراهیم و اسحاق و یعقوب».
ممکن است اشکال شود به این‌که عطف امور منفصله به صورت تقسیم و بیان افراد و مصادیق یک مقسم، اختصاصی به «واو» ندارد، بلکه حرف عطف «او» نیز در صورتی که برای تقسیم بیاید در این ویژگی با «واو» مشارکت دارد، مانند: «الکلمة اسم او فعل او حرف». در جواب گفته می‌شود: «هر چند در باب تقسیم همان‌گونه که «او» صحیح است، «واو» نیز صحیح است، ولی در نحوه و چگونگی دلالتشان فرق است؛ بدین توضیح که استعمال «واو» به اعتبار اجتماع اقسام در مقسم است، اما استعمال «او» به اعتبار قسیم و ضدیت هرکدام از اقسام با یکدیگر است؛[4] یعنی هرگاه اراده و تفهیم «اجتماع اقسام در مقسم» مراد گوینده باشد و متکلم بخواهد بر نقطه اشتراک تأکید کرده و بگوید که تمام اینها در یک چیز با هم شریکند از حرف عطف «واو» استفاده کرده، ولی هرگاه مراد گوینده، تأکید بر «ضدیت اقسام با یکدیگر» باشد و متکلم بخواهد بر نقطه افتراق تأکید نماید، از حرف «او» استفاده می‌کند.

[1]. صفایى بوشهری، غلامعلى‏، ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‏ ج 3، ص 377، قم، قدس، چاپ هشتم، 1387 ش.
[2]. حسینى طهرانى، هاشم‏، علوم العربیة، ج 2، ص 685، تهران، مفید، چاپ دوم، 1364ش.
[3]. «و من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم.»، یوسف، 38.
[4]. علوم العربیة، ج ‏2، ص 685 – 686.
 

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 171 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:28

آثار و فواید روحی، جسمی و اجتماعی فراوانی برای روزه شمرده شده است؛[1] مانند:
1. روزه روح انسان را تلطیف و اراده او را قوى و غریزه‌هایش را تعدیل می‌کند.
2. روزه براى برقرارى مساوات میان فقیر و غنى است تا مردم با چشیدن طعم گرسنگى، به یاد فقیران و محرومان بیفتند و حق آنان را ادا کنند.
3. روزه اثر بهداشتى و درمانى فراوان دارد و باعث سلامتى و تندرستى جسم می‌گردد.[2]
در همین راستا باید گفت: گرچه روایت «...صُومُوا تَصِحُّوا...» در منابع شیعی وجود نداشته و روایت‌شناسان اهل سنت نیز آن را روایتی ضعیف ارزیابی کرده‌اند، اما با توجه به روایات دیگری از این دست[3]، و نیز با توجه به این‌که خدا عبادتی را وضع نمی‌کند که ضرری برای جسم داشته باشد، می‌توان آن‌را پذیرفت و برخی گزارش‌های پزشکی نیز نشانگر تأثیر مثبت روزه‌داری بر بدن بیشتر روزه‌داران است.

[2]. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 59، ص 267، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق.
[3]. «وَ نَظَّفْتَ الْجِسْمَ‏ مِنَ الْقَاذُورَات»؛‏ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏10، ص 166، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:28

از روایاتی که درباره روز قیامت و حوادث آن وجود دارد، حدیثی است که عبدالله بن عمر از پیامبر خدا(ص) نقل کرده است: «روز قیامت، آن‌قدر خورشید نزدیک می‌شود که از شدت گرما، عرق به نیمه گوش انسان‌ها می‌رسد. در این حالت، به حضرت آدم(ع) استغاثه می‌کنند. حضرت آدم(ع) به آنان می‌گوید که من صاحب شفاعت نیستم. سپس به حضرت موسی(ع) رجوع می‌کنند و همان جواب را دریافت می‌کنند. در پایان به سراغ پیامبر اسلام(ص) می‌روند و ایشان شفاعت می‌کند...».[1]
این روایت را می‌­توان در منابع روایی اهل سنت یافت، هر چند برخی از مفسران متأخر شیعه بدان اشاره کرده‌اند[2]، اما در منابع روایی شیعه از این روایت سخنی به میان نیامده است. با این حال، حتی اگر این روایت را از دیدگاه سندی، روایتی معتبر ندانیم، اما باید گفت که؛ شرایط و خصوصیات قیامت و عوالم بعد از مرگ، قابل مقایسه با عالم دنیا نیست. از این‌رو نمی‌توان تنها با مقایسه جریانات آن با عالم دنیا، در حقانیت گزارش‌های مرتبط با آن تشکیک کرد. به عنوان مثال؛ اعضای بدن انسان در دنیا توانایی سخن‌گفتن را ندارند ولی در آخرت، تمام اعضای بدن به نفع یا ضرر افراد شهادت می‌دهند. در همین راستا حتی اگر عرق انسان از دهانش گذشته و به گوشش برسد، نمی‌توان گفت که او دیگر توانایی استغاثه‌کردن را ندارد!
روایات دیگری از این دست نیز در منابع اهل سنت وجود دارد:
1. پیامبر خدا(ص) فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرار رسد، خورشید آن‌قدر به مردم نزدیک می‌شود که فاصله آنها با خورشید به اندازه یک یا دو میل خواهد بود. آن‌قدر خورشید آنان را گرم می‌کند که هرکس به مقدار اعمالش در آن فرو خواهد رفت؛ برخی تا پاشنه پا و برخی تا زانو و برخی تا کمر و برخی را لجام می‌کند». راوی می‌گوید: دیدم که پیامبر به دهانش اشاره می‌کند؛ یعنی تا دهان در عرق فرو می‌روند.[3]
2. پیامبر خدا(ص) فرمود: «در روز قیامت، فرد کافر، به خاطر طولانی بودن آن روز، به واسطه عرقش، لجام می‌شود. تا این‌که به خدا عرض می‌کند: ای پروردگارم! به من رحم کن حتی اگر در رفتن به آتش باشد».[4]

[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 2، ص 123، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 180، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[3]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمزی، ج 4، ص 614، مصر، شرکت مکتبه و مطبعه مصطفی، چاپ چهارم، 1395ق.
[4]. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج 9، ص 155، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 20:07

2774 القاب حضرت زهرا س 1393/11/20

القابی که برای حضرت زهرا(س) بیان شده، برگرفته از روایاتی است که از سوی معصوم(ع) به ما رسیده و ما نمی‌توانیم از ناحیه خود از برخی واژه‌ها؛ مانند عطر، مشک و امثال آن - هر چند زیبا و دارای بار معنایی بلند باشند- مفاهیمی را انتزاع نموده و ...

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 20:07

در متون حدیثى براى زیارت قبور مؤمنان، آداب ویژه‌اى تعیین شده است که نمونه‌هایی از آنها بیان می‌شود:
1. گفتن سلام‌های مخصوص
اصبغ بن نُباته می‌گوید: همراه با على بن ابی‌طالب(ع) بودم که از کنار گورها گذشت و چنین گفت: «السَّلامُ عَلى أهلِ لا إلهَ إلّا اللهُ، مِن أهلِ لا إلَه إلّا اللهُ، یا أهلَ لا إلهَ إلّا اللهُ کَیفَ وَجدَتُم کَلِمَة لا إلهَ إلّا الله؟ یا لا إله إلّا الله بِحقّ لا إله إلّا الله اغفِر لِمَن قالَ لا إله إلّا اللهُ، وَ احشُرنا فی زُمَرِة مَن قال لا إله إلّا اللهُ». و على(ع) فرمود: از پیامبر خدا شنیدم که می‌فرمود: «هر کس این دعا را هنگام گذر از کنار گورها بخواند، گناهان پنجاه سالش آمرزیده می‌شود».
گفتند: اى پیامبر خدا! اگر کسى به اندازه پنجاه سال گناه نداشته باشد، چه؟
فرمود: «گناهان پدر و مادر و برادرانش و عموم مسلمانان، آمرزیده می‌شود».[1]
امام صادق(ع) فرمود: در زیارت اهل قبور این سلام را بگو: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ مِنْ دِیَارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَاحِقُون‏»؛[2] یعنی «سلام بر شما مؤمنان باد. ما نیز اگر خدا بخواهد به شما ملحق می‌شویم».
2. رفتن به قبرستان در روزهای خاص
امام صادق(ع) فرمود: «جده‌ام فاطمه(س) بعد از پدرش رسول خدا(ص)، فقط هفتاد و پنج روز زندگى کرد. بعد از پدرش کسى او را شاد و خندان ندید. در روزهاى دوشنبه و پنجشنبه هر هفته به مقبره شهداى احد ‌رفته و با یادآورى صحنه‌هاى جنگ احد می‌فرمود: پدرم رسول خدا(ص) در این‌جا موضع گرفته بود و مشرکان در این‌جا صف کشیده بودند».[3]
3. خواندن دعا
محمد بن مسلم گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا خوب است مردگان را زیارت کنیم؟ آن‌حضرت فرمود: «آرى»، گفتم:
وقتى نزد ایشان می‌رویم آنان متوجه ما می‌شوند؟ فرمود: «آرى به خدا قسم، ایشان متوجّه آمدن شما می‌شوند و از عمل شما خوشحال می‌گردند و به شما انس می‌گیرند و از تنهایى بیرون می‌آیند». گفتم: هنگامى که نزد آنان می‌رویم چه بگوئیم؟ فرمود: این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صَاعِدْ إِلَیْکَ أَرْوَاحَهُمْ وَ لَقِّهِمْ مِنْکَ رِضْوَاناً وَ أَسْکِنْ إِلَیْهِمْ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُؤْنِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»؛[4] یعنى: «خدایا! زمین را از پهلوهایشان دور ساز (کنایه از آن‌که فشار قبر را از ایشان بگردان و جایگاهشان را وسعت ده)، و ارواح آنان را به سوى خود بالا بر، و خشنودى مخصوص خود را به ایشان ارزانى دار، و از رحمت خویش چنان رحمتى به سوى آنان گسیل دار که با ارتباط برقرار کردن با آنان ایشان را از تنهایى نجات داده، و مونس وحشت و احساس تنهایی‌شان گردى، براستى که تو بر هر چیز توانایى».
4. خواندن سوره قدر
امام رضا(ع) فرمود: «هیچ بنده [مؤمنى‏] نیست که قبر مؤمنى را زیارت کند و در کنار قبر او هفت بار سوره «إنّا انزلناه فی لیلة القدر» را بخواند مگر این‌که خداوند او را و صاحب آن قبر را می‌آمرزد».[5]
برای آگاهی بیشتر از آداب دیگر زیارت قبور نمایه‌های زیر را مطالعه کنید:
«زیارت قبور در شب»، سؤال 37740
«تأثیر زیارت قبر بزرگان در برآورده شدن حاجات»، سؤال 81936
«رفتن سر قبر پدر و مادر از نگاه احادیث»، سؤال 75144
«آداب سفر زیارتی امام حسین(ع)»، سؤال 49843
«دست گذاشتن بر روی قبر، با سنگ به قبر زدن»، سؤال 23368

[1]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 50، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول‏، بی‌تا.
[2].  کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، محقق، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏3، ص 229، تهران،  دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407ق.
[3]. همان، ص 228.
[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏3، ص 228، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[5]. همان، ج ‏1، ص 181.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 156 تاريخ : سه شنبه 29 تير 1395 ساعت: 20:07

اگرچه در قرآن کریم به صدا خوش داود نبی(ع) و نیز همزبان‌شدن کوه‌ها و پرندگان با او اشاره شده است،[1] اما از آلات موسیقی در این نیایش، سخن به میان نیامده است. در منابع شیعی نیز چنین ادعایی وجود ندارد و شاید این اشتباه از آن‌جا سرچشمه گرفته که کتاب داود نبی(ع) «مزامیر» نام دارد[2] و «مزمار» معنای مشترکی دارد که هم به معنای یکی از آلات لهو است و هم به معنای صدای خوش[3] و داود نبی(ع) به دلیل صدای خوش او، کتابش به نام «مزامیر» شناخته شده[4] که دارای دعاها و مناجات‌های دلنشین بوده است.[5] در همین راستا، برخی از ائمه اطهار(ع) نیز دارای صدای خوشی بوده و صدای آنان - بدون آن‌که همراه با آلات موسیقی باشد - به مزامیر داود(ع) تشبیه شده است.
در روایتی می‌خوانیم: « امام باقر(ع) وقتى در محراب عبادت، قرآن می‌خواند پرنده‌ها و حیوانات وحشی به صداى خوش او گوش فرا می‌دادند؛ زیرا آن‌حضرت همچون مزامیر داود می‌خواند».[6]

[1] . انبیاء، 79.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏1، ص 478، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 327، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 2، ص 312، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، 1367ش.
[4]. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 2، ص 312؛
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 794، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص 165، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1419ق.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 27 تير 1395 ساعت: 22:28

همان‌گونه که خوردن غذای فاسد - حتی در صورت عدم آگاهی – به بدن انسان آسیب زده و میکروبها و ویروسهای مضر را وارد بدن او می‌کند، غذاهای حرام - هرچند به دلیل ناآگاهی از حرمت و یا اضطرار، برای خورنده حلال باشد – ممکن است در آنها زمینه‌هایی برای آسیب‌رسانی به روح و روان انسان وجود داشته باشد و البته این آسیب‌ها به اندازه حرام‌های واقعی که انسان از حرمت آن آگاه بوده و یا اضطراری به استفاده از آن نداشته نیست و علاوه بر آن، اگر انسان با اعمال خیر مداوم قبلی، آنتی­ویروس‌هایی در روح خود ایجاد کرده باشد، این روح آکنده از معنویت او می‌تواند با همین اندک عوامل آسیب‌رسان مبارزه کرده و پیامدهای آن را متوقف سازد.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 27 تير 1395 ساعت: 22:28

بر اساس گزارش‌های تاریخی؛ اتفاقات خارق العاده‌ای همزمان با تولد پیامبر اسلام(ص) رخ داده است. یکی از این گزارش‌ها چنین است:
در شب میلاد پیامبر(ص) ایوان کسرى به لرزه درآمد و شکست برداشت و چهارده کنگره آن فرو ریخت، آتشکده فارس که هزار سال پیوسته روشن بود خاموش شد، دریاچه ساوه خشکید و مؤبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومند همراه اسب‌هاى عربى از دجله گذشتند و در سرزمین ایران پراکنده شدند.
انوشیروان سخت به وحشت افتاد و هر چند خواست شکیبایى کند نتوانست، و مصلحت در این دید که موضوع را با وزیران و فرماندهان نظامى و مرزبانان در میان نهد، ایشان را فرا خواند و در حالی که تاج بر سر نهاده و بر تخت نشسته بود به ایشان گفت: می‌دانید براى چه شما را خواسته‌ام؟ گفتند: نه! در همین هنگام از فارس خبر خاموشى آتشکده هم رسید و مایه افزونى غم و اندوه انوشیروان گشت، او موضوع را به اطلاع حضار رساند، مؤبد بزرگ هم خواب خود را اظهار داشت.
خسرو از او پرسید نظر تو در این‌باره چیست؟ گفت: خیال می‌کنم بین اعراب حادثه مهمى اتفاق افتاده است، و یا براى ما از طرف ایشان پیش‌آمدى خواهد کرد، خسرو، نامه‏اى به نعمان بن منذر نوشت و از او خواست عالِمى از خواب‌گزاران پیش او بفرستد تا از او پرسش‌هایى انجام دهد.
نعمان مردى به نام عبد المسیح را که از قبیله غسان بود به دربار فرستاد، خسرو به او گفت: آیا می‌دانى که چه می‌خواهم از تو بپرسم؟ عبد المسیح گفت: پرسش‌هاى خود را طرح کن و به من بگو، اگر چیزى دانستم می‌گویم و اگر ندانستم می‌توانم ترا به شخصى راهنمایى کنم که خواهد دانست. خسرو پرسش‌هاى خود و موضوع خواب مؤبد بزرگ را طرح کرد، عبد المسیح گفت: دایى من در بلندی‌هاى شام زندگى می‌کند و نام او سطیح است و خواهد توانست که پاسخ لازم بدهد، انوشیروان گفت: پیش او برو و از معناى این امور بپرس و باز گرد.
عبد المسیح با شتاب به راه افتاد اتفاقاً هنگامى نزد سطیح رسید که او در حال مرگ بود، عبد المسیح به دایى خود سلام داد و درود فرستاد و چون پاسخى نشنید اشعارى خواند.
سطیح چون اشعار را شنید چشم گشود و گفت: عبد المسیح تو هستى که بر شترى تیزپا سوارى و پیش سطیح آمدى، اما هنگام مرگ او رسیدى، پادشاه ساسانى ترا فرستاده است براى لرزه ایوان و خاموش شدن آتش‌ها و خواب مؤبد بزرگ که خواب دیده شتران تنومند اسبان تازى را با خود می‌کشند و از دجله عبور کردند و در همه شهرهاى او پراکنده شدند، اى عبد المسیح هنگامى که تلاوت بسیار شود و صاحب عصا ظاهر گردد و رودخانه سماوه جارى گردد و دریاچه ساوه فروخشکد و آتش پارسیان خاموش گردد، دیگر شام، شام سطیح نباشد.
همانا از ساسانیان چند زن و مرد به عدد کنگره‌هایى که فرو ریخته است پادشاهى می‌کنند و هر چه آمدنى باشد خواهد آمد: این بگفت و هماندم مرد.
عبد المسیح بر شتر خویش پرید و اشعاری را خواند. اما نمی‌دانست که پادشاهى ده نفر از ایشان فقط چهار سال خواهد بود و بقیه هم فقط تا روزگار عثمان بن عفان پادشاهى کردند.[1]
اکنون به بررسی سند و محتوای این روایت خواهیم پرداخت:
الف. بررسی سندی
1. در سند این روایت، افرادی هستند که از دیدگاه خود اهل سنت مجهول‌اند و در کتاب‌های رجالی و تراجم آنها شرح حالی -هرچند کوتاه- از آنها ننوشته‌اند؛ این افراد عبارتند از: ابو أیوب یعلى بن عمران البجلی‏، و مخزوم بن هانئ المخزومی.[2] ‏افزون بر این‌که در منابع، تنها زمانی از این افراد نام برده می‌شود، که در صدد نقل همین روایت باشند[3] و همین نشانگر آن است که این افراد مجهول تنها همین روایت را نقل کرده‌ و روایت دیگری نیز از آنان نقل نشده است.
2. ظاهراً نخستین کسی که در کتاب خود از این حوادث سخن گفته؛ احمد بن أبی‌یعقوب (متوفی: 284 یا 292 هـ.ق) مشهور به یعقوبی است[4] که از نویسندگان دوره عبّاسی به شمار می‌رود. امّا یعقوبی برای این سخن، سندی نشان نداده و مدرکی را بازگو نکرده است، جز آن‌که او نیز به رسم برخی از نویسندگان قدیم، در سرآغاز کتابش می‌نویسد: «ما در این کتاب به گردآوری سخنان و روایات پرداخته‌ایم؛ زیرا دیده‌ایم که مورّخان گذشته در حدیث‌ها و خبرهای خود اختلاف دارند و نیز در تاریخ سال‌ها و کارها روایات گوناگون آورده‌اند و برخی از آنان، چیزی را افزوده و برخی کاسته‌اند. از این‌رو خواستیم همه آنچه را که هر کدام آورده‌اند و به ما رسیده جمع کنیم».[5] یعقوبی نیز مانند طبری به گردآوری أخبار برخاسته و با تصریح بر این‌که خبرها با یکدیگر ناسازگارند، همه را ضبط کرده است و هرگز درستی مجموعه روایات خود را ضمانت ننموده و مُهر تصدیق بر پای تمام آنها ننهاده است و این شیوه علمای اسلامی در قدیم بوده که آثار را در کتاب‌ها گرد می‌آوردند تا اهل استنباط بدان‌ها بپردازند و سره را از ناسره جدا کنند.
همچنین ابن سعد واقدی(م 230ق) مورّخ و سیره‌نویس مشهور بغداد و مؤلف کتاب «الطبقات الکبرى‏» که معاصر یعقوبی بوده است؛ درباره حوادث خارق‌العاده هنگام حمل و تولد رسول خدا‌(ص)، با عنوان «ذکر علامات النبوة فی رسول الله‌(ص) قبل أن یُوحی الیه»[6] گزارش‌هایی را در این‌باره، نقل کرده است، اما این روایت را نیاورده است.
3. این روایت در برخی از منابع روایی اولیه شیعی نیز آمده است؛ مانند: «أمالی»[7] و «کمال الدین و تمام النعمة»[8] شیخ صدوق(م 381ق)، «اعلام الوری» طبرسی(م 548ق)،[9] و «الخرائج و الجرائح»[10] قطب الدین راوندی(م 573ق). در سند این روایت در همه این کتاب‌ها –غیر از سند ارائه شده در کتاب امالی شیخ صدوق- مخزوم بن هانئ المخزومی قرار دارد که در منابع رجالی شیعه نیز مجهول است. برخی از راویان سند ارائه شده در امالی شیخ صدوق نیز ضعیف هستند؛ از این‌رو با آن‌که بیان این خبر در منابع شیعی، ارزش استنادی آن‌را بالاتر می‌برد، اما بر اساس دانش رجال، نمی‌توان روایات موجود در این منابع را روایاتی صحیح قلمداد کرد.
4. البته نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که؛ این روایت از گزارشات تاریخی است و درباره بیشتر گزارشات تاریخی نباید به دنبال اثبات صحت سند بود؛ از این‌رو بررسی محتوای آن لازم است.
ب. بررسی دلالی
برخی نویسندگان معاصر، وقوع چنین حوادثی را با این استدلال مورد تردید قرار دادند که ولادت پیامبر اسلام(ص) رحمت است و نه نقمت که مثلاً دریاچه ساوه را خشک کند! ضمن این‌که تاکنون کسی بررسی نکرده که واقعاً در منطقه ساوه دریاچه‌ای بوده که خشک شود یا خیر؟!
اگر این نقل واقعیت داشته باشد ‌که در آن شب، همه بت‌های مکه سرنگون شدند، این موضوع در میان بت‌پرستان متعصّب مکه، انعکاس وسیعی ‌یافته و به این سادگی از ذهن آنان پاک نمی‌شد!
در مورد ایران، اگر گفته شود؛ اتفاقات در مناطقی رخ داده که نشانه‌ای از کفر و اقتدار پادشاهان مشرک آن منطقه بود، باید گفت؛ مردم ایران نمی‌توانستند میان تولّد نوزادی الهی در مکّه و خاموش‌شدن آتشکده‌ای در ایران رابطه‌ای علّی و معلولی برقرار کنند. و ... .
در این زمینه باید گفت که تردید و تشکیک از جهاتی که گفته شد، قابل نقد است زیرا:
1. این حوادث، جزو «ارهاصات» است که به اذن الهی صورت می‌گیرد؛ یعنی حوادث خارق‌العاده و شگفتی است که در آستانه میلاد پیامبران یا پس از آن و پیش از ادعای نبوت‌ به وقوع می‌پیوندد و از نبوتِ آنان در آینده حکایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا‌(ع) شوند.[11] با مطالعه و بررسی در زندگی انبیای الهی، دانسته می‌شود که ارهاصات از اموری است که کم و بیش در زندگی آنان پیش از پیامبریشان اتفاق افتاده است، اما به نظر می‌رسد با توجه به آن‌که پیامبر(ص) آخرین فرستاده خدا و آیینش فراگیر بود، ارهاصات و هشدارهای بیشتر و قوی‌تری رخ داده است؛ لذا متکلمان شیعه[12] و اهل سنت؛[13] برای امکان ارهاص، به وقوع معجزات پیامبر‌(ص) پیش از نبوت استدلال کرده و سپس به برخی از موارد ارهاص، از قبیل شکست و نابودی اصحاب فیل، شکاف برداشتن ایوان کسری، خشک شدن دریاچه ساوه و خاموش شدن آتشکده فارس(روایت مورد بحث) که نزدیک یا هنگام ولادت حضرت روی داده و سایه افکندن ابر بر سر حضرت و حرکت آن با او و سلام کردن سنگ‌ها بر ایشان پیش از بعثت، اشاره کرده‌اند. و آن‌را به عنوان یک مبنای کلامی و عقیدتی پذیرفته‌اند. لذا این روایت مطابق این مبنای کلامی می‌باشد.
2. این نوع اتفاق‌هاى غیر عادى مخصوص پیامبر گرامى اسلام(ص) نیست، بلکه تولّد پیامبران دیگر نیز با این نوع حوادث مقارن و همراه بوده است.
علاوه بر قرآن؛ تاریخ امت‌ها و ملت‌هاى یهود و مسیح، این نوع سرگذشت‌ها را درباره پیامبران خود نقل کرده‌اند.
در همین راستا، وقوع چنین حوادثی، حس کنجکاوى جباران و ستمگران را که ملت‌ها را به بند کشیده‌اند، تحریک می‌کند که درباره دلیل آن بیندیشند.
اصولاً لازم نیست که حوادث در همان روز وقوع، مایه عبرت و وسیله پند و اندرز گردد؛ بلکه کافى است که حادثه‌اى در سالى رخ دهد و پس از سالیان درازى از آن بهره‌بردارى شود. حوادث شب میلاد پیامبر اسلام(ص) می‌تواند از این مقوله باشد؛ زیرا هدف از آنها ایجاد تکان و توجه در قلب‌هاى مردمى بود که در بت‌پرستى و ظلم و بیدادگرى غرق شده بودند.
مردم عصر رسالت و یا کسانى که پس از آن آمده‌اند؛ وقتى نداى مردى را می‌شنوند که با تمام قدرت به ضدیّت با بت‌پرستى و ظلم و بیدادگرى برخاسته است، آن‌گاه که سوابق زندگى او را مطالعه و بررسى می‌کنند، ملاحظه می‌کنند که در شب میلاد این مرد، حوادثى رخ داده است که با دعوت او کاملاً هم آهنگ است. طبعاً تقارن این دو نوع حادثه را، نشانه راست‌گویى او می‌گیرند و به تصدیق او برمی‌خیزند.
وقوع این نوع حوادث، در میلاد پیامبران؛ مانند ابراهیم، موسى، مسیح و محمد(ص)، کمتر از بروز در دوران نبوّت آنها نیست و همگى از لطف الهى سرچشمه گرفته و براى هدایت مردم و جذب آنان به دعوت برانگیختگان خود، صورت پذیرفته است.[14]

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 27 تير 1395 ساعت: 22:28

اصل این درخواست ایرادی ندارد و برای بسیاری از اولیای الهی - و حتی افراد عادی -  چنین درخواستی مورد اجابت قرار می‌گیرد؛ همان‌طور که حضرت زکریا(ع) از خداوند نشانه خواست و خداوند او را راهنمایی کرد: «گفت: پروردگارا، نشانه‌اى براى من قرار ده! فرمود: نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با این‌که سالمى با مردم سخن نمی‌گویى».[1]
و همانگونه که حضرت ابراهیم(ع) برای اطمینان قلبی خود نسبت به معاد از خدا درخواست کمک کرد.[2]
اما این بدان معنا نیست که هر فردی با آن‌که امکان تحقیق بیشتر را دارد، تقاضای نشانه کرده و در صورت عدم موافقت پروردگار با این درخواستش، راه حق را باطل بپندارد.

[1]. «قالَ رَبِّ اجْعَلْ لی‏ آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا»؛ مریم، 10؛ ر.ک: طباطبائى، سید محمد حسین‏، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ‏14، ص 18، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[2] . «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی‏»؛ بقره، 260.

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 154 تاريخ : شنبه 26 تير 1395 ساعت: 16:11

هر فردی در هر موقعیت و منصبی که باشد می‌تواند برای نشر معارف دینی و پیشبرد اهدافش سهیم باشد. زمینه‌ها و موارد متعددی برای خدمت به اسلام از کانال رشته پزشکی متصور است که البته ممکن است برخی از آنها با دیگر رشته‌ها و مشاغل، مشترک باشد:
1. خدمت‌رسانی به نیازمندان: یکی از دستورات و اهداف تعالیم اسلام، رسیدگی به مستمندان و دستگیری از آنان است. این مهم در آیات متعددی از قرآن و با بیان‌های مختلف، مورد تأکید قرار گرفته است و در روایات و احادیث معصومین نیز توجه خاصی به آن شده است. یک مؤمن و مسلمان در لباس یک پزشک، می‌تواند با تخصیص دادن بخشی از وقت خود، برای رفع مشکلات نیازمندان و فقرا و درمان آنها، در تحقق این هدف مقدس اسلامی، سهیم باشد.
2. کاستن وابستگی به اجانب: یکی از مشکلات جوامع اسلامی، وابستگی آنها به دولت‌ها و مجامع غیر اسلامی در زمینه‌های مختلف است. این وابستگی مشکلات و محدودیت‌هایی برای این جوامع ایجاد کرده است. از این‌رو؛ این نیاز مبرم دیده می‌شود که جوامع اسلامی، به سمت خودکفایی و قطع وابستگی به دیگران حرکت کند. یکی از این موارد، وابستگی پزشکی و دارویی است که یک پزشک متعهد می‌تواند با تلاش و نو‌آوری خود، در کاستن این وابستگی گام بردارد. قطع یا کاستن وابستگی به دیگران خصوصاً کشورهای اسلام‌ستیز، می‌تواند به تحقق اهداف اسلام در زمینه‌های مختلف، حتی در بُعد سیاسی و اقتصادی کمک کند.
3. تقویت ایمان: از این جهت که علم پزشکی با اسرار خلقت بدن انسان سر و کار دارد، هم توجه خود شخص به این نعمت‌های الهی ایمان خود را تقویت کند و با آشنا ساختن دیگران با آن‌، به تقویت عقیده و ایمانشان کمک کند.
4. ترویج فرهنگ اسلامی: از جمله افرادی که در موقعیت شغلی خود، تماس مستقیم با مردم دارند، پزشکان هستند. پزشکان مسلمان می‌توانند این موقعیت را به فرصت تبدیل کرده و با استفاده از روش‌های گوناگون و مبتکرانه، در تبلیغ و ترویج فرهنگی دینی و تعالیم اسلامی، اقدام کنند و مردم را به سمت دین جذب کنند؛ همان‌طور که ادیان دیگر از این طریق بهره می‌برند.
5. دفع شبهات: از جمله پرسش‌ها و شبهه‌هایی که در رابطه با قرآن و روایات مطرح می‌شود، برخی – مانند مراحل خلقت انسان، فرایند مرگ، برخی توصیه‌های طبی پیامبر(ص) و امامان(ع) و ... - با دانش پزشکی در ارتباط است که  برای بررسی آنها به تحقیقات پزشکی نیاز است و در این موارد، اندیشمندان دینی آن را به پزشکان متعهد ارجاع می‌دهند. از این‌رو؛ یک صاحب نظر در زمینه پزشکی می‌تواند با تحقیقات و پژوهش‌های علمی خود، در بررسی پرسش‌های طبی ناظر به منابع اسلامی، کمک شایانی کند.
با تمام مواردی که گفته شد، هر مسلمان متعهد – چه پزشک و چه دیگر متخصصان - در ارتباط با شناخت دین نباید خود را به حیطه تخصصی خود محدود کرده بلکه با مراجعه به اندیشوران دینی باید سطح آگاهی‌های مذهبی خود را بالا ببرند.

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 168 تاريخ : شنبه 26 تير 1395 ساعت: 16:11

واژه «اِستغاثه» مصدر باب استفعال از ریشه «غ، ‌و، ‌ث» به ‌معناى طلب نصرت و فریاد‌رس خواهى، استمداد در حال شدّت و محنت، و کمک‌‌خواهى از خدا، هنگام بلا و رنج و گرفتارى است.[1]
نمونه آشکار استغاثه هنگامى است که انسان به بیمارى سختى مبتلا می‌شود، یا در امواج طوفان دریا گرفتار می‌آید و دست خود را از همه جا کوتاه می‌بیند و به اقتضاى فطرت توحیدى، این حقیقت را درمی‌یابد که در عالم، قدرتى وجود دارد که بتواند وى را در هر شرایطى که باشد نجات دهد. در ‌این‌‌حالت، انسان با تضرّع و زارى، فقط به خدا استغاثه می‌کند.[2]
البته این واژه برای کمک­ خواستن از بشر نیز کاربرد داشته[3] و منحصر به درخواست کمک از خدا نیست.
برای آگاهی بیشتر: ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج 3، مدخل استغاثه.

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 617، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏7، ص 27، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 6، ص 564، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3] . قصص، 15. «فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَى الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ».

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 166 تاريخ : جمعه 25 تير 1395 ساعت: 14:37

27600 زمان و مکان همبستری 1390/02/25

هنگامی که زن از دورۀ ماهیانه‌اش پاک می‌شود، برخی از مسائلی که در دوران حیض، انجامش صحیح نبوده[1] و یا حرام[2] بوده است بر او مباح می‌شود. از جمله این مسائل، طلاق و جماع است که بلافاصله بعد از پاک ...

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 154 تاريخ : جمعه 25 تير 1395 ساعت: 14:37

دلیل اصلی این‌که خداوند - واجب الوجود - ماهیت ندارد، این است که ماهیت به معنای حد وجود است، حد نیز به معنای پایان و نهایت است؛ و خداوند چون بی‌نهایت و نامحدود است، بنابراین ماهیت ندارد.
توضیح کامل این مطلب را باید در تبیین اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت و چگونگی انتزاع ماهیت دریافت.
اما آنچه به اختصار می‌توان بیان کرد، این است که ذهن هنگامی که با واقعیت خارجی مواجه می‌شود واقعیت را در قالب ویژگی‌های گوناگون؛ مثل درخت بودن، سنگ بودن، رنگی بودن، زمان‌مند بودن و غیره به انسان عرضه می‌کند. این گونه‌‌ها، قالب‌هایی برای تمایز اشیا از یکدیگرند.[1] بنابر این مفاهیم ماهوی از ویژگی «تعینی» یعنی معین، خاص و محدود بودنِ وجودات خارجی انتزاع شده‌‌اند؛ بدین معنا که ما همواره در خارج با اموری روبرو هستیم که هستی آنها متعین و محدود به حدود و ویژگی‌‌های خاصی است. کثرات که ذهن کاوشگر با آنها مواجه می‌گردد، هیچ‌یک نامعین و نامحدود نیستند؛ زیرا در این‌صورت تمایز آنها از یکدیگر معنای محصلی نمی‌یابد. همان‌گونه که علامه‌ی طباطبائی بیان کرده، که لازمه‌ی وجود هر ماهیتی، سلب‌های بی‌شماری به عدد ماهیات دیگری است که خارج از آن موجودند.[2] از همین‌رو مفاهیم ماهوی همواره بیانگر جهت تفاوت و تمایز اشیای خارجی از یکدیگرند.[3] و به همین جهت گاهی نیز گفته‌اند: «ماهیات، همان حدود وجودات هستند».[4] بنابر این، خداوند که وجود محض، نامحدود و بی‌نهایت است، ماهیت ندارد.

[1]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 173، قم، مؤسسه امام خمینی، چاپ سوم، 1391ش
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 14، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1404ق.
[3]. ر. ک: مبانی و اصول عرفان نظری، ص 176.
[4]. نهایه الحکمة، ص 14.

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 167 تاريخ : جمعه 25 تير 1395 ساعت: 14:37

امام علی(ع) انسانی است که تمام متفکران و شخصیت‌‌های دنیا، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، در برابر عظمتش سر تعظیم فرود آورده و حضرتشان را ستوده‌‌اند. گرچه شاید برخی نقل‌های غلوآمیز و غیر قابل اعتماد نیز وجود داشته باشد، اما روایات صحیح بسیاری وجود دارند که مجموعه آنها تنها گوشه‌‌ای از شخصیت و فضایل امیر مؤمنان(ع) را منعکس می‌کنند.
به هر حال، اگر اشکال شما فقط به نماز هزار رکعتی است، لطفاً این پاسخ را مطالعه کنید: هزار رکعت نماز در یک شب، 11165.
البته، گفتنی است که هزار در این‌جا می‌تواند جنبه تغلیب داشته باشد؛ یعنی کنایه‌ای باشد از علاقه وافر و مستمر آن‌حضرت و دیگر معصومان(ع) به نماز! چنان‌که امام حسین(ع) در شب عاشورا در میان آن همه دشمن و مشکلات، شبی را از دشمنان فرصت می‌گیرد تا نماز و قرآن بخواند. و گرنه همه ما معترفیم که امام علی(ع) در امور دنیایی مانند دیگر مردم به غیر از نماز، کارهای دیگری نیز داشت که نه تنها از آنها غافل نبود، بلکه به بهترین صورت آنها را انجام می‌داد.
با توجه به نکات فوق، امیدواریم که ابهامتان در این زمینه نیز برطرف شده باشد.
برای آگاهی بیشتر در این باره، مطالعه پاسخ‌های زیر مفید خواهد بود.
مستند شیعه بر فضائل امام علی(ع)، 2794
ویژگی‌های امام علی(ع)، 500

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 21 تير 1395 ساعت: 1:09

راه توبه هیچ‌گاه بسته نیست. انسان اگر چندین بار توبه‌اش را بشکند، باز هم واقعاً – و نه تنها با زبان -  پشیمان شود و به درگاه الهی روی آورد، خداوند او را می‌پذیرد. البته انسان باید سعی و تلاش کند گناه مرتکب نشود، اگر کسی توبه واقعی کند، یعنی از ته دل از گناه خود پشیمان شود و تصمیم بگیرد که دیگر مرتکب گناه نشوید، خداوند توبه او را می‌پذیرد. و خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.
امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه، گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران است.
نکتۀ بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه عقوبات اخروی گناه و آثار منفی آن‌را در پیشگاه خداوند از بین می‌برد، همان‌‌گونه که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».[1]
برای آگاهی بیشتر در باره توبه و شرایط آن پاسخ‌های زیر را مطالعه کنید.
توبه و جایگاه آن در قرآن کریم، 25704
گناهان زیاد و توبه واقعی، 4675
لزوم توبه در هر آن، 37293
راه‌های کسب محبت خدا، سؤال شماره 261
 

[1]. زمر،53، «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ».

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 21 تير 1395 ساعت: 1:09

آنچه را که گفته‌اند؛ کثیر الشک نباید به شک خود توجه کند، مربوط به شک در عبادات است. اما در مورد وسواس عقیدتی، آنچه مهم است آن است که نباید با خطور یک وسوسه و تردید، خود را کافر دانسته، از رحمت خدا ناامید شده و زندگی خود را تحت الشعاع افکار خود قرار دهد؛ زیرا شک در اعتقادات نشانه آغاز بلوغ عقلی است و تردید و نگرانی در مورد عقاید، خود نشانگر اهمیت داشتن عقاید برای انسان است؛ مانند این‌که اگر شخصی در منزل اشیای گران‌قیمت داشته باشد مدام هنگام خروج از منزل در مورد قفل کردن درب منزل شک می‌کند، اما فردی که داشتن اعتقاد برای او اصلاً مهم نیست، مانند فردی که هیچ چیزی در خانه ندارد، هیچ تردید و نگرانی هم سراغ او نمی‌آید.
در هر صورت به تدریج و با گام‌های منطقی، عوامل وسواس و شک در اعتقادات را باید زدود.
برای اطلاع بیشتر:
درمان وسواس، 10910
شک و تردید در اعتقادات، 4895

- - , .
.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 154 تاريخ : دوشنبه 21 تير 1395 ساعت: 1:09

همان‌گونه که می‌دانید این افراد در همیشه تاریخ وجود داشته‌اند. این‌گونه افراد حتی پیامبران(ع) و معجزات آنان را دیده بودند، اما ایمان نمی‌آوردند و می‌گفتند ما تا خدا را به چشم نبینیم، به او ایمان نخواهیم آورد: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً»؛[1] و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر این‌که خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم.
این آیه داستان بنى اسرائیل یادآور می‌شود، و نشان می‌دهد چگونه آنها مردمى لجوج و بهانه‌‌‏گیر بودند.
به نظر می‌رسد چنین منطقی، نیاز به پاسخ‌گویی ندارد. به اینان باید گفت؛ آیا اکسیژنی که ادامه زندگی ما کاملاً بدان وابسته است را می‌بینیم؟ پس باید آن را انکار کرده و به وجودش ایمان نیاوریم؟
البته ما باید سخن پیامبران را بشنویم، هدف و رسالت آنان را درک کنیم تا به آنان ایمان آوریم. این نیز در زمان ما با مطالعه قرآن که معجزه جاوید پیامبر اسلام است و با مطالعه و دقت در تاریخ زندگی آن‌حضرت و مکارم اخلاقی‌اش قابل درک و فهم است.

[1]. بقره، 55.

اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 169 تاريخ : جمعه 18 تير 1395 ساعت: 14:59